معماری
خانه / ژورنالیزم / نقش رسانه های همگانی در روابط بین الملل

نقش رسانه های همگانی در روابط بین الملل

نقش رسانه های همگانی در روابط بین الملل

حمیدالله امیری عضو انجمن ګهیځ

چکیده

رسانه ها در عصر کنونی بهترین ابزار به دست قدرت های بزرگ جهانی است، با این وسیله، برای به دست آوردن منافع شان نه تنها در سطح ملی و منطقوی که حتی در سطح جهانی تلاش می نمایند. این رسانه ها است که جایگاه کشورها را در نظام بین المللی تعریف نموده و قدرت نمایی آنها را در مقابل کشور های رقیب به مانور می گیرد و برعلاوه خود را مدافع حقوق بشر در جهان معرفی می کنند تا افکار عامه را به طرف خود جلب نموده و عملکرد های شان را توجیه نمایند.

به همین اساس بزرگترین آژانس های خبری، رسانه های بین الملل در اختیار قدرت های بزرگ جهانی می باشند و کشور های بزرگ سالانه ملیاردها دالر را از بودجه ملی شان در راستای تقویت این رسانه ها به مصرف می رسانند.

کلید واژه ها: رسانه های همگانی، رسانه های جهانی و سیاست خارجی، دیپلوماسی جدید، دیدگاه های تئوریک

مقدمه

ظهور گسترده رسانه های همگانی بین الملل به ویژه شبکه های ماهواری و شبکه های اجتماعی در عصر کنونی، فضای جدید را در جهان به وجود آورده است. در این فضای جدید قدرت رسانه های همگانی، مردم، فرهنگ، در کنار قدرت نظامی و تسلیحاتی نقش چشم گیرِ دارد. روابط میان ملت ها بیش از روابط میان دولت ها در شکل گیری حرکت ها و تصمیمات سیاسی و بین المللی تأثیر گذار شده است.

در این میان پیام از حوزه ملی به سطوح منطقوی و جهانی گام نهاده است. در عصر کنونی، روابط بین کشورها را تنها حاکمیت ها تعیین نمی کنند، بلکه مجموعه یی دولت ها، افکار عامه و فنآوری های اطلاعاتی_ارتباطی، معادلات روابط بین الملل را می سازند. در این میان نقش رسانه ها با بکارگیری تکنیک ها در این روابط تأثیرگذار است.

از این رو، بزرگترین آژانس های خبری جهانی و شبکه های ماهواره یی تلویزیونی، رادیویی، نشریه های چاپی، شبکه های اجتماعی، فلم ها، سریال ها … در عصر امروز در چنگال کشورهای مانند: ایالات متحده امریکا، انگلیس، فرانسه، جرمنی، قطر، روسیه، چین، ترکیه، و هند قرار دارد که در حوزه های مختلف: خبری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، آموزشی، ورزشی و ترویج افکار عامه فعالیت چشم گیر دارند.

تعریف رسانه همگانی:

رسانه‌های همگانی یا رسانه‌های جمعی مجموعه‌ای از وسایل ارتباطی است که عموماً ارتباط یک سویه را دنبال می‌کنند. رسانه‌های دیداری و شنیداری مانند تلویزیون و رادیو و… از جمله مهمترین رسانه‌های همگانی هستند. از سوی دیگر رسانه‌های همگانی چاپی نیز دسته یی دیگری از رسانه‌های جمعی هستند و به گفته جان لاک همچنان جایگاه خود را به عنوان رکن چهارم دموکراسی حفظ کرده‌اند.

امروز با گسترش و استفادهِ افزونِ از انترنت، رسانه ‌های برآمده از فضای سایبری جایگاه ویژه ‌ای پیدا کرده‌اند. اینگونه رسانه‌ها مانند ویب سایت‌های انترنتی و خبرگزاری‌ها، امکان تعامل مخاطب را نیز فراهم می ‌کنند و این امر موجب می‌شود که امکان شناسایی نیازهای واقعی مخاطب برای صاحبان اینگونه رسانه‌ها فراهم شود.

روابط بین الملل:

از عمر رشته علمی مستقلی به نام “روابط بین المللی” زمان زیادی نمی گذرد، شاید به همین دلیل، این رشته از علوم انسانی را پدیده ای پس از جنگ جهانی دوم دانسته اند .

یکی از زمینه های مطالعاتی در تاریخ دنیای مدرن، روابط بین المللی است که در سه دهه اخیر به عنوان موضوع مهم در توصیف تاریخ دیپلماسی به شمار می آید. و در خصوص آن تئوری پردازی و مدل سازی شده است. رشته روابط بین الملل یک پدیده جدید بعد از جنگ جهانی دوم است. اگرچه این موضوع نیز قبل از این تدریس می شد، اما به عنوان یکی از زیر بخش های موضوعات علمی سازمان های بین المللی، حقوق بین المللی و تاریخ دیپلماسی مورد مطالعه قرار می گرفت. پس از جنگ جهانی دوم، دانشمندان آمریکایی به مطالعه و بررسی علمی خاص در موضوع روابط بین المللی روی آوردند و با وجود جنگ سرد، این رشته را نیز با جهان بینی دنیایی و سیاست خارجی خود عجین کردند. با این وجود، اروپا تا سال ها از داشتن رشته علمی مستقل به نام روابط بین المللی (International Relation) بی بهره بود. اما این رشته در عصر کنونی بیشتر گسترش پیدا کرده است و در اکثر دانشگاه های معتبر دنیا تدریس می شود.

دیدگاه های تئوریک در حوزه رسانه ها و روابط بین المللی:

دیدگاه های نظری در حوزه روابط بین المللی را می توان در چهار دیدگاه مطرح کرد، که فعالیت های متخصصان، دولت ها، دست اندرکاران رسانه ها و آحاد مردم را در زمینه ارتباطات بین الملل طی چهل سال اخیر تبیین کرده اند .

۱ – دیدگاه ایدئالیستی راسانیستی: در این نظریه، ارتباطات بین الملل به عنوان وسیله ای برای کنار هم قرار دادن ملت ها و به عنوان قدرتی که به سازمان های بین المللی در انجام خدمات خود به جامعه جهانی کمک می کند، از این نقطه نظر، ارتباطات با ایده آل ترین شکل آن به عنوان زمینه ساز درک متقابل میان ملت ها و صلح مورد توجه قرار می گیرد

۲ – دیدگاه تبلیغ سیاسی (Political Proselytization): این دیدگاه ارتباطات را به عنوان تبلیغات، مواجهه ایدئولوژیکی آگاهی سازی و آفرینش اسطوره ها مدنظر قرار می دهد. اینگونه موارد در ارتباطات معمولاً یک سویه است و همه آنها نیازمند قدرت سازماندهی شده متمرکز اند. این نظریه بر روابط میان دولت ها تأکید دارد و برخلاف دیدگاه امپریالیستی که با اهداف ترویج تفاهم فرهنگی و اخلاقی به ارتباطات بین المللی می نگریست برحسب تقویت موقعیت سیاسی و قدرت اقناع به آن می نگرد .

۳ – دیدگاه اقتصادی: در این دیدگاه، اطلاعات در حوزه بین الملل به عنوان قدرت اقتصادی محسوب می شود، طرح های توسعه بین المللی، اقدامات بازرگانی، بازاریابی، تجارت و انتقال تکنالوژی مورد توجه این دیدگاه است. آنان نوگرایی کشورهای عقب افتاده به روش غربی را سبب تسلیم بیشتر در برابر کنترول کشورهای غربی می دانند .

۴ – دیدگاه قدرت سیاسی: در این نگرش، ارتباطات و اطلاعات در روابط بین المللی به عنوان قدرت سیاسی تلقی می شود.

از سوی دیگر با مطالعه در خصوص رسانه های بین المللی می توان دریافت که این گونه ابزارها در کشورهای اندکی متمرکز است و با انتقال اطلاعات به کشورهای دیگر، محتوای فرهنگی کشور منبع نیز منتقل می شود. این عدم تعادل موجود در دسترسی به اطلاعات، سبب طرح “جریان جدید و متعادل اطلاعات” از سوی جهان سوم به جای “جریان آزاد اطلاعات” مورد نظر غرب شده است. (۱۴) نظریه های سلطه ارتباطی جهانی و دیدگاه های انتقادی همچنین در سه دهه اخیر به موازات آگاهی های کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه به شیوه های نوین و غیرمستقیم سلطه جهانی کشورهای سرمایه داری غربی، نظریه های سلطه ارتباطی جهان مطرح شدند و مفاهیم جدیدی همچون «امپریالیسم فرهنگی»، «امپریالیسم ارتباطی» و سرانجام «امپریالیسم خبری» برای معرفی شیوه های سلطه جهانی به کار گرفته شدند .

روابط رسانه یی و سیاست خارجی:

روابط رسانه ها تا اواخر دهه ی ۱۹۶۰ میلادی با سیاست خارجی از بسیاری جهات محدود بود و در باره ی آن تقریبا هیچ تحقیقی صورت نگرفته است. تحقیقات پیشین نیز بیش تر بر نقش رسانه ها در امور داخلی متمرکز بود. این امر دلایلی داشت از جمله دسترسی نداشتن رسانه ها به اطلاعات در باره سیاست خارجی و بی علاقگی عموم نسبت به امور خارجی، توسعه نیافتگی فناوری رسانه ها، عدم تخصص گرایی رسانه ها در امور خارجی و این رسانه ها به عنوان نهادهای اجتماعی به اندازه ای که این رشته از امور بین الملل مورد توجه بودند. رشد نکرده بود ولی امروز اکثریت متخصصان موضوع به این نکته واقفند که “ارتباطات بین المللی تمام سیاست بین الملل را در بر می گیرد” در آن زمان تحقیق در باره روابط میان رسانه ها و سیاست خارجی بر دو موضوع مرتبط با هم متمرکز بود؛ یکی نفوذ رسانه ها بر افکار عامه و دیگری مطالعه ی انقلاب الکترونیک در ارتباطات. تأثیر رسانه ها بر افکار عمومی در سیاست خارجی یکی از ملاحظات اصلی محققان این رشته در طی آن سال ها بود. مطالعات زیادی از دهه ی ۱۹۶۰ میلادی به بعد در باره ی رسانه ها و سیاست خارجی انجام شد، در بسیاری از این تحقیقات به تأثیرات متقابل رسانه ها، دولت و ملت توجه شده است. در یک سوء طیف پژوهش گرانی معتقد بودند که رسانه ها همچون نگهبان ناظر و مستقل، شریک فعال یا سازمان دهنده می باشند. این تلقی توسط خود ژورنالستان و صاحبان رسانه ها و محققانی که روش مطالعه ی آنها کاربردی بوده ارائه شده است.

براین اساس، از رسانه های همگانی می توان به منظور ایجاد تغییرات مطلوب بهره برد. دراین نوع نگرش رسانه ها به مثابه ابزار احکام مورد استفاده واقع نمی شود، بلکه خود تأثیر گذاری عمیقی برسیاستگذاران و افکار عمومی خواهند داشت. این برداشت در باره ی رسانه ها بیش تر فرستنده-محور است. به این شکل رسانه ها خود کم ترین تأثیر پذیری را از سیاست گذاران داشته و نقش محرک را در بسیاری زمینه ها ایفا می کند.

از سوی دیگر محققانی وجود دارند که رسانه ها را هم چون اسیران بازی سیاست می پندارند و معتقد اند که قدرت سیاسی آنها را در اختیار دارند. که در این نگرش رسانه ها ابزاری به حمایت از طبقه حاکم و نخبگان سیاسی مقابل است.

و حتی برخی به این معتقد اند رسانه ها بخشی از یک مدل تبلیغاتی به شمار می روند که و ظیفه دارند قربانیان را به دو دسته تقسیم کنند. قربانیان با ارزش و قربانیان بی ارزش؛ قربانیان با ارزش از ظلم و جوری که به آنها شده، باید پرده برداری شده، عامل قربانی شدن آنها را باید شناخت و به پنجه قانون سپرده و مجازات کرد. قربانیان بی ارزش را باید به گونه ای نمایشی تبلیغ نمود تا اذهان عمومی جهان برای اتخاذ سیاست های سخت و آهنین علیه دشمنان خود آماده کرد.

برنارد کوهن در سال ۱۹۶۰ میلادی در یک تحقیق، یک نظریه ی دو وجهی را مطرح کرد. به اعتقاد او روزنامه نگاران امور خارجی همزمان دارای دو نقش کلی هستند: یکی اطلاع رسانی به عموم و تشریع سیاست خارجی و دیگری مشارکت در روند سیاست خارجی از طریق تأیید و ترویج یا زیر سوال بردن و انتقاد از سیاست گذاران دولت.

و همچنین دانشمند دیگری بنام مارتین واکر اظهار می دارد:” بیش تر دولت های جهان، سفارت خانه ها و مقام های شان درک خود از دنیا را از صافی روزنامه های مهم می گیرند”.

رسانه ها و دیپلماسی جدید:

بعد از جنگ دوم جهانی با آغاز جنگ سرد، به تدریج دولت ها متوجه اهمیت رسانه های همگانی در تأثیر برافکار عمومی و همچنین کاربرد رسانه ها برای انتقال پیام های سیاسی شدند زیرا تعارضات ایدئولویک و اثبات برتری در این عرصه، گفتمان غالب بر فضای روابط بین الملل شد. دولت ها به تدریج با این حقیقت آشنا شدند که به منظور بقاء و ادامه حیات سیاسی و حضور فعال در عرصه روابط بین الملل ناگزیر به استفاده حد اکثری از ظرفیت ها رسانه ای خود خواهند بود. روشن تر این که رسانه ها جایگزین سفارتخانه ها و در مواردی ابزاری کارآمد برای دیپلمات ها و رهبران سیاسی و در شرایطی مکانیسمی برای اعمال نظر و اعلام نظر دولت ها شده اند.

به عباره دیگر با پدیده ای بنام دیپلماسی رسانه ای مواجه شده ایم که در نوع خود در تاریخ بی سابقه است، زیرا رسانه ها جهانی به ویژه شبکه های ماهواره ای تصویری، رادیوی، انترنتی و آژانس های خبری در عمل کارهایی را انجام میدهند که وزارت امور خارجه و هیأت های دیپلماتیک به طریق سنتی به انجام آنها مبادرت می ورزیدند و حتی در اغلب موارد آنها به مراتب قوی تر، مؤثر تر و نیز کار آمد تر از نهادهای مذکورعمل می کنند. در حالیکه با گسترش شگفت آور رسانه ها در اقصی نقاط جهان، در عمل سفیر در حد ایفای نقش اجتماعی تنزل یافت است.

در دیپلماسی سنتی، سفرا و نمایندگان دولتی چندین زمینه مهم دیپلماسی را در اختیار داشتند؛ نمایندگی کشورهای خود، برقراری ارتباط با مقامات دولتی، مذاکره و انعقاد قراردادها، جمع آوری اطلاعات در باره کشورهای محل ماموریت و توصیه های لازم به سیاستمداران کشور خود، اما انقلاب ارتباطاتی و اطلاعاتی جایگاه و موقعیت سفیران را در تمام این چهار حوزه دچار فرسایش کرده است.

راس پرو کاندیدای ریاست جمهوری ایالات متحده، در سال ۱۹۹۲ میلادی در این رابطه میگوید:”سفارت خانه ها بقایای دوران کشتی های بادبانی است در این زمانی که هیچ ارتباط جهانی وجود نداشت، سفرا از جانب کشورهای خود صحبت می کردند. ولی اکنون با ارتباطات سریع در سرتاسر جهان، در وهله نخست در یک نقش اجتماعی قرار دارند”. مایکل اونیل سردبیر سابق نیویورک دیلی نیوز هم با این نظر موافق بوده و بیان می کند: “با توجه به انقلاب ارتباطات و تکنالوژی جدید، جهان قدیم دیپلماسی رو به ویرانی نهاده است”. در حقیقت، هم اکنونی سران دولت ها و وزرا به طور مستقیم (به طور سری یا آشکار) با یک دیگر مذاکره می کنند. مذاکرات آنها در وهله نخست از طریق  ملاقات های رسمی و غیر رسمی و نیز از طریق ارتباطات جمعی و شخصی انجام می شود. علاوه برآن در بسیاری از بحران های اخیر پوشش تلویزیون جهانی جایگزین سفیران و متخصصان شده است و ارتباطات دیپلماتیک نمی تواند پا به پای شبکه تلویزیونی سی ان ان حرکت کند.

نتیجه گیری:

عصر کنونی عصر جهانی شدن، عصر ارتباطات و یا به عباره دیگر عصر رسانه های همگانی است، هر جامعه ای برای حفظ ارزش های خود یا برای برقراری ارتباط با جوامع دیگر، به ارتباطات نیازمند است تا که از کارکردهای مثبت آنها به منظور ارتقا و کارآیی خود بهره گیرند و منافع ملی خود را در سطح نظام بین الملل تعریف نموده و جایگاه خود را تثبیت نماید.

رسانه های همگانی نقش تعیین کننده ای در سیاست گذاری های ملی، فراملی و جهانی دارند از سوی هم در انتقال و آموزش پرورش و ترویج فرهنگ، افکار عامه نقش بارز را بازی می کنند.

امروز کشورهای قدرت مند جایگاه رسانه های همگانی را درک کردن و ارزش رسانه ها را بیشتر از هر زمان دیگر می دانند که بدون داشتن رسانه جهانی نمی تواند که جایگاه مناسب در سطح نظام بین الملل داشت.

و دیپلماسی رسانه را بهترین گزینه برای گفتگوها، منازعات، تبلیغات سیاسی، تبلیغات بازرگانی، ترویج فرهنگ، ترویج افکار جهانی در سطح سیاست خارجی شان می دانند.از همین رو سالانه میلیاردها دالر را صرف رسانه های همگانی مثل شبکه های ماهواره یی، تلویزیونی، رادیویی، آژانس های خبر، رسانه های چاپی پر تیراژ می نمایند و دیدگاه های شان را از طریق رسانه ها به خور جوامع بین المللی می دهند و در چنین رقابت های کشورهای بزرگ نسبت به همه پیشتاز اند.

منابع:

۱- رنجبر، وحید (۱۳۹۴) نقش شبکه الجزیزه در دیپلوماسی قطر؛ فصلنامه عملی پژوهشی سیاست خارجی شماره (۱).

۲- حسینی، عبدالرضا (۱۳۹۳).نقش رسانه های جهانی در سیاست خارجی امریکا پس از ۱۱ سپتامبر؛ مجله سیاست دفاعی  سال دوم شماره (۷۸).

۳- دهقان، علی رضا (۱۳۷۸) بررسی تأثیر رسانه ها به افکار عمومی؛ فصلنامه علوم اجتماعی شماره (۱۸).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب وردپرس