معماری
خانه / ادب و هنر / چطور می توان یک نویسنده شد؟

چطور می توان یک نویسنده شد؟

چطور می توان یک نویسنده شد؟

بسم الله ذکی

مقدمه

برای اینکه اهمیت نوشتن در ذهن خواننده برجسته تر شود، بحث را با طرح دو سوال شروع می کنیم، چرا در مورد ما قبل التاریخ (دوره که هنوز خط اختراع نشده بود) ما هیچ اطلاع نداریم؟ اگر اندک اطلاعات هم موجود است، آن هم آمیخته با افسانه ها می باشد، چون زیاد تر آن اطلاعات با استفاده از نشانه های به جا مانده از آن روزگار است. جواب خیلی واضح است، چون در آن زمان خط نبود که بشر علم و دانش و اوضاع و احوال روزگار خویش در دفترچه ها به ثبت برساند.

سوال دیگر این است که اگر امروز مردم به نوشتن و خواندن بلد نمی بودند، چه واقع می گردید؟ پاسخ این سوال نیز می تواند واضح و آفتابی باشد؛ بشر هرگز نمی توانست به این جایگاهی که قرار دارد برسد، نه علم و دانشی به این وسعت و پیمانه وجود می داشت و نه هم تخنیک و تکنالوژی به این حد رشد می کرد… از جواب دادن به سوالات فوق به جایگاه نوشتن در زندگی انسان ها پی می بریم، که جایگاهی بزرگی است.

با وجود که اهمیت نوشتن به این حد و پیمانه است، متأسفانه در کشور ما به این امر مهم کمتر توجه صورت می گیرد. طوری که از میان جامعه (به اساس تخمین ها) سی و پنج میلیونی ما، کمتر کسانی پیدا می شوند که نویسنده خوبی بوده و خوب نوشتن را بلد باشند.

جوانان که از مکتب و پوهنتون فارغ می شوند، در بیشتر موارد، حتی نوشتن و خواندن را بلد نمی باشند، چه رسد به اینکه درست بنویسند و روان بخوانند، که این می تواند برای یک ملت و یک کشور فاجعه باشد … اگر تمام بدبختی های کشور ما از عدم درست نویسی و درست خوانی منشاء نگیرد، به یقین که یک قسمت از این نابسامانی ها ریشه در عدم درست نوشتن و درست خواندن دارد. چون بدون درست خوانی و درست نویسی علم نمی تواند آموخته شود و انکشاف نماید.

با وجود نارسایی های ملی در مورد درست نوشتن و درست خواندن، استادان و نویسندگان بزرگواری نیز وجود دارند که با استفاده از امکانات محدود شان در این راه با نوشتن کتاب های مفید، برگزاری سیمینارها و کورس ها … گام های استوار و متینی را برداشته اند.

درست نوشتن یا به اصطلاح دیگر نویسنده شدن، یک امری است یاد گرفتنی. همانند هنرهای دیگری که می توانیم آن را با تمرین و تمرین و تمرین یاد بگیریم، مشروط بر اینکه حوصله نوشتن را به طور مداوم داشته باشیم.

تصمیم گیری:

هر کاری بزرگ بشری دنیا در نخست از یک تصمیم آغاز شده است، اگر آن شگافتن دل اتوم باشد و یا اینکه رفتن به کره ماه … بزرگترین نویسند گان و نخبگان حرفه نویسندگی نیز کارهای شان از تصمیم برای نویسنده شدن آغاز کرده اند. از اینکه تصمیم گیری نخستین گام است در راستای نویسندگی؛ کسانیکه می خواهند نویسنده شوند، ناچار اند که تصمیم بگیرند که نویسنده می شوند.

تصمیم گیری دو نوع است: یکی اینکه ما در ذهن خود و یا هم با زبان خود می گوییم که من می خواهم این کاره شوم و این کار را به شکل حرفوی دنبال می کنم. و دیگر ما عزم خود را جزم کرده با قاطعیت و ثبات، بر انجام کاری تصمیم می گیریم. که در این جا منظور همان تصمیم قاطع نوع دوم است.

نوشتن:

پس از آنکه قاطعانه تصمیم گرفتید که می خواهید نویسنده شوید. قلم و کاغذ را برداشته به نوشتن آغاز کنید، چون نوشتن همانند سایر کارهای که به شکل عملی یاد گرفته یک کار عملی است. از این هراس نداشته باشید که اشتباه می نویسید و در مورد چه می نویسید، زیرا تمام نویسندگانی بزرگ که امروز در سراسر دنیا وجود دارند و یا هم در گذشته های دور و نزدیک وجود داشته اند، کار شان را در ابتدا از سوژه های عادی آغاز کرده و باطله دانی ها را از نوشته های اشتباه شان پر کرده اند. شما و کسانی که پس از شما می خواهند نویسنده شوند، ناچار می باشند که این دوره را بگذرانند.

این قاعده هر کاری است که انسان در مسیر آموختن آن، با عبور از جاده اشتباهات و کاستی ها به سرزمین درست کاری می رسد. اگر نویسندگی یک کار است چگونه می تواند از زیر چتر این قانون به دور باشد؟

هستند کسانی که می خواهند نویسنده شوند، اما، نمی دانند در مورد چه بنویسند. در این مورد می شود گفت: در مورد هر سوژه ی که به دست تان می رسد، بنویسید. از هر آنچه که احساس می کنید گرفته تا آن چه که به آن کم و بیش علم و دانش دارید. علاوه بر این می توانید خاطرات روزمره خود را یادداشت کنید، نامه بنویسید، اخبار روز را یادداشت کنید و …

خلاصه اینکه اگر مصمم هستید که نویسنده شوید، فقط نوشتن را آغاز کنید، فرقی نمی کند که در مورد چه و چگونه می نویسید، و نیز از اشتباه نوشتن هرگز هراسی را به دل نداشته باشید. و نیز این را بدانید، تنها کسانی نویسنده خوب می شوند که در راه نوشتن افراط می کنند.

مطالعه:

مطالعه کردن یکی از ابزارهای خیلی اساسی برای نوشتن است. چون توسط مطالعه است که ما می توانیم نه تنها اینکه سطح معلومات خود را بلند برده و از آن در راستای نوشتن کار بگیریم، بل، می شود که به طور ناخودآگاه در ذخیره لغات ما افزایش بعمل آمده و سبک نگارش ما بهتر و بهترتر شود.

این کاملاً منطقی است که در ابتدای کار باید هرچه را به منظور تمرین نویسندگی نوشت، اما، که نمی شود این روش را تا آخر کار ادامه داد. پس از آنکه دوره تمرین ابتدایی مان تمام می شود دیگر زمانی فرا می رسد که ما در مورد مسایلی بنویسیم، که ارزش خواندن را داشته باشد که این هدف از راه مطالعه عمیق و مداوم به دست می آيد.

نسبت به کسانی دیگر که مصروف کارهای غیر از نویسندگی هستند، برای نویسنده الزامی است که بیشتر وقت خود را به مطالعه اختصاص دهد. کسانی که می خواهند یک نویسنده حرفوی باشند حتمی است که در موارد ذیل عمیقاً به مطالعه بپردازند:

۱ – زبان و ادبیات مادری: یک نویسنده باید در مورد زبان و ادبیات خویش مطالعات عمیقی نموده و در این مورد تبحر حاصل نمایند. چون نوشتن مشابه به صحبت کردن است اما بر روی کاغذ ، اگر یک انسان نتواند در زبان مادری خویش خوب سخن بگوید، چطور می تواند در روی صفحه کاغذ خوب صحبت نماید؟ بر علاوه این، مطالعه رومان و داستان ها و اشعار نیز نویسنده را در امر خوب نوشتن کمک می کند. و همچنان فرا گرفتن یک زبان دیگر، غیر از زبان مادری نمی تواند برای نویسنده عاری از مفاد باشد.

۲ ـ مطالعه تخصصی: در هر رشته که می خواهید تخصص داشته باشید یا که دارید، شما می توانید در همان رشته مطالعه عمیق و دوامدار کنید، تأثیر مطالعه در این حوزه می تواند دو جانبه باشد، یکی اینکه شما را در خوب نوشتن کمک می کند، و دیگر اینکه توسط همین خوب نوشتن می توانید اندوخته های علمی – تخصصی تان را به شایقین حوزه تخصصی تان انتقال دهید.

۳ – مطالعه عمومی: از اینکه مطالعه عمومی سبب می شود که معلومات عمومی تان بلند برود، شما می توانید با داشتن معلومات وسیع از طریق مطالعات عمومی در مجال های گوناگونی به نویسندگی بپردازید. و نیز مطالعه عمومی سطح نگرش و درک شما را ارتقا بخشیده و به شما کمک می کند که در نوشته های تحقیقی و تحلیلی با دیدگاه وسیعی تر و چشم بازتری بنویسید.

ذهن نویسنده یی صاحب مطالعه مانند کیسه ی است پر از زر، که می تواند از آن به دیگران خیری برسد، اگر این کیسه تهی باشد چگونه می شود از آن دیگران کمک دریافت بدارند.

استاد رهنما:

داشتن استاد رهنما در یاد گرفتن بسیاری از حرفه ها خیلی ضروری است، و خیلی کم واقع شده است که کسی توانسته باشد چیزی را به شکل خوب و عالی بدون استاد یاد گرفته باشد. حرفه نویسندگی نیز از همین قانون پیروی می کند نه از کدام قواعد دیگر … برای اینکه قادر شوید و زودتر و بهتر به سر منزل مقصود (نویسندگی) برسید، برای تان انتخاب یک استاد رهنما می تواند ضروری باشد، چون از یک طرف مشوره ها و رهنمایی های ایشان، شما را در امر نوشتن کمک می کند و از جانب دیگر، برای شما الگوی عینی پیدا می شود.

توقع کمتر:

انسان ها معمولا به دو گروه تقسیم می شوند که یکی کمالگرا است و دیگری شایق پیشرفت.

کمالگرایی یعنی اینکه کاری را که من می کنم باید صد فیصد بی عیب و نقص باشد. و پیشرفت خواهی به این مفهوم است که انسان کارش را بی عیب و نقص ندانسته و می خواهد نواقص کار هایش را به مرور زمان کاهش دهد.

کمالگرایی باعث می شود که انسان از کارش دل سرد شده و از ادامه دادن آن منصرف شود، ولی علاقه به پیشرفت سبب می شود تا انسان با اشراف به عیوب کارهایش راه خویش را ادامه داده و بکوشد کارهایی کم عیب تری را تقدیم بدارد.

این واضح است که بشر به دنبال کمالگرایی است که هرگز نمی تواند به آن برسد، چون کاری بشری هرگز نمی تواند بی عیب و عاری از نقص باشد.

در دنیای نویسندگی نیز انتظار این را نداشته باشید که نوشته های تان بی عیب باشد، فقط تلاش کنید کار تان را با گذشت روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها خوب تر و بهتر بسازید. به یقین که نوشته های هر نویسنده ی نمی تواند عاری از عیوب و کاستی ها باشد، فقط آن نوشته می تواند بهتر باشد که دارنده عیب کمتر در خود باشد.

این امر کاملاً طبیعی است که مشکلات نوشته های مبتدی خیلی زیاد است که به مرور زمان از میزان این مشکلات کاسته شده و زمانی می رسد که مشکلات مذکور به حد اقلش می رسد. اگر تازه در راه نویسندگی گام گذاشته اید، اصلاً تشویش این را نداشته باشید که نوشته تان مملو از مشکلات است و فراموش نکنید نوشته های بزرگترین نویسندگان دنیا نیز روزی از نوشته شما بهتر نبوده است. این قانون است که ابتدایی هر کاری با مشکل همراه است.

ساده نویسی:

ساده نوشتن به خواننده کمک می کند در هنگام مطالعه نوشته تان بیشتر با شما ارتباط برقرار کرده و منظور شما را دریابد. ساده نویسی به مفهوم این نیست که ما به شکل محاوره ی بنویسیم، به این معنی است که زبان نوشتاری ما با زبان گفتاری ما نزدیگ تر باشد. بعضی ها فکر می کنند که پر تکلف نوشتن یک امتیاز در نوشته های شان پنداشته می شود، در حالیکه یک عیب است، چون با آن روش نوشتن، نمی شود که پیام واضح تر و روان تر به خواننده انتقال پیدا کند، که هدف نهایی هر نوشته را تشکیل می دهد.

با نوشتن جملات کوتاه، حذف حرف های ربط اضافی و برداشتن واژه های زاید … شما به یک نویسنده ساده نویس مبدل شوید. فراموش نکنید اگر در ساده نویسی سبک تان را یافتید، می توانید بعد از آن، پر تکلف نویسی را نیز تجربه نمایید. در آن صورت نه سبک ساده نویسی تان را فراموش می کنید و نه هم از یاد گرفتن روش پرتکلف نویسی باز می مانید.

مداومت:

استمرار شرط اساسی رسیدن به هر هدفی است. اگر می خواهید یک نویسنده حرفوی شوید باید این را بدانید که نیاز به استمرار و مداومت در نوشتن دارید. نوشتن یک امر دشوار اما، قابل یادگیری است. بنا بر این شما در این عرصه بیش از دیگر عرصه ها نیاز مند استمرار و تداوم می باشید.

نویسنده شدن در بیشتر موارد، یک کار عملی است. آموختن هر کاری عملی ـ و حتی نظری – ضرورت دارد که به طور مداوم ادامه داده شود، تا اینکه سرانجام منتج به نتیجه ی شود. همانند این که شما در یاد گرفتن خیاطی و معماری و زبان و … نیاز به استمرار دارید، در هنر نویسندگی نیز محتاج به مداومت می باشید.

نتیجه گیری:

اهمیت نوشتن کمتر از اهمیت گفتن نیست، به ویژه در عرصه علم و دانش. چون اگر با گفتن می توانیم افهام و تفهیم کنیم و علم و دانش را انتقال دهیم با نوشتن نیز قادر به این امر می شویم که از یک طرف افهام و تفهیم نماییم و از طرف دیگر دستاورد های علمی و غیر علمی را ثبت کتاب ها نموده و از ضایع شدن آن جلوگیری نماییم. چه بسا از علم و معرفت های که از اثر بلد نبودن بشر با کتابت و نوشتن در دوره ماقبل التاریخ از بین رفته باشد.

متأسفانه با این همه اهمیت و ارزش که نوشتن دارد، در کشور ما به آن کمتر توجه صورت گرفته است، که این را می شود در نوشته های اکثر متعلمین مکاتب و محصلان پوهنتون خیلی واضح و آفتاب گونه دید … وقتی که گفته می شود در این مورد کم کاری صورت گرفته است، به این مفهوم نیست که هیچ کاری در این عرصه صورت نگرفته باشد، هستند بسیاری از استادان و نویسنده گان بزرگواری که در این راستا تلاش های مثمر و مفیدی را به انجام رسانیده اند، اما، این تلاش ها و کارها به هیچ وجهه کافی نبوده و نیست، بل، نیاز است که نوشتن و نویسندگی را به یک فرهنگ در میان دانش آموزان مبدل نماییم که پیشگامی نهادهای تعلیمی و تحصیلی دولتی و خصوصی در این مسیر حتمی می باشد، به ویژه وزارت های معارف و تحصیلات عالی.

منابع:

۱- کاظمی؛ محمد کاظم. (۱۳۸۶). رهنمای مختصر نگارش و ویرایش. مشهد.

۲- اشراقی؛ سید علی محمد. (۱۳۹۶). آیین نگارش. کابل. چاپ چهارم.

۳- انوری؛ حسن و احمدی گیوی. کابل. چاپ چهارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب وردپرس